قبل از هرچیزی باید بگویم این مقاله به نحوی دنبالهای است برای مطلبی که قبلتر تحت عنوان رابطه بازیهای ویدئویی و خشونت در دنیای واقعی منتشر کردیم. بههمینخاطر پیشنهاد میشود قبل از ورود به این 6 پرونده جنایی که به ویدئوگیم ربط داده میشوند، مقاله قبلی را مطالعه کنید تا از این موضوع داغ جا نمانید. همانطور که در بررسی ارتباط خشونت در ویدئوگیم با خشونت در دنیای واقعی گفتیم، این سرگرمی به سرعت درحال پیشرفت و به دلایلی تمامی ایرادات اجتماعی به آن متصل میشود. در این مقاله میخواهیم 6 پرونده قتل معروف را برای شما بازگو کنیم که با این سرگرمی مرتبط میشوند تا با هم ببینیم آیا واقعا ویدئوگیم از شما یک قاتل دیوانه میسازد یا صرفا یکی از عوامل کوچکی است که در انجام چنین رفتارهای وحشتناکی، دخیل است. موضوع این است که آیا ویدئوگیم به انجام جنایات خشونتآمیز منجر میشود یا میتواند انگیزه و آتش قتل را در افرادی که بیماریهای زمینهای مانند افسردگی یا جامعهگریزی دارند روشن کند.
پرونده اول: دبیرستان کلبماین
سال 1999، اریک هریس و دیلان کلبولد تیراندازی عظیمی را در دبیرستان کلمباین شهر دنور آغاز کردند که 49 دقیقه طول کشید و 13 نفر علاوهبر خودشان به قتل رسیدند. این یک حمله و خودکشی وحشتناک از طرف دو رفیق صمیمی دبیرستانی بود. گفته میشود این حمله بعد از جریمه والدین آنها مبنیبر ویدئوگیم بازی نکردن صورت گرفت. طبق ادعای والدین این حق قبلتر هم از آنها گرفته و منجر به رفتار عصبی و خشن در آنها شده بود اما والدین این رفتار را جدی نگرفته و رد کردهاند. طی این حمله وحشتناک 12 دانشآموز یک معلم کشته و 23 نفر مجروح شدند و در نهایت هریس و کلبولد هم خودکشی کردند.
پرونده دوم: تیراندازی سینمای Aurora
در 20 ژوئیه 2012 یک سالن سینما مملو از تماشاگرانی شد که مشتاق تماشای نمایش نیمه شب فیلم بتمن "شوالیه تاریکی برمیخیزد" بودند. گروههای دوستان و خانواده، از جمله یک پدر و دختر شش سالهاش که در این نمایش شرکت کردند، هرگز نمیتوانستند برای اتفاقاتی که بعد از این رخ میدهد آماده باشند. جیمز هولمز مظنون به قتل از در ورودی پشتی وارد سالن شد و دوازده نفر را با خونسردی کشت و هفتاد نفر دیگر را زخمی کرد!
گفته میشود که جیمز هلمز به بازیهای ویدئویی علاقه زیادی داشت. در میان انبوهی از شواهد شوکهکننده از جمله مجموعهای از اسلحه، بیش از 1700 گلوله، مهمات و دارو، پلیس فهرستی از بازی های ویدئویی متعددی مانند SkyRim، StarCraft و Oblivion را در خانه او پیدا کرد که همه آنها بازیهای چند نفره با المانهای نقشآفرینی هستند.
پرونده سوم: مدرسه ابتدایی سندی هوک
آدام لانزا بیست ساله علاقه زیادی به بازیهای جنگی ویدئویی خشن و واقعگرا داشت که در خانه بزرگ در حومه شهر که در آن تنها با مادرش زندگی میکرد، بازی میکرد. بخش غمگین داستان اینجاست که مادر او اولین قربانیاش بود. خونخواهی او در زندگی واقعی نیز ادامه یافت، زمانی که پس از قتل مادرش، 20 کودک و پنج معلم دیگر را به قتل رساند. گزارش شده است که مقامات به صورت تصادفی با هزاران دلار بازی ویدئویی در خانه لانزا برخورد کردند. مایک لوپیکا، مقالهنویس، گفت که وسواس بازیهای ویدئویی لانزا ظاهراً او را بر آن داشت تا تلاش کند تا در تیراندازی « امتیاز بالایی کسب کند ». یکی از بازیهای مورد علاقه لانزا Call of Duty بود، یک بازی تیراندازی خشن که در جنگ جهانی دوم اتفاق میافتاد.
پرونده چهارم: والدین دنیل پتریک
وقتی والدین دانیل پتریک 16 ساله، دانیل را از بازی ویدئویی Halo 3 منع کردند، زیرا او چنان وسواس زیادی به Halo 3 داشت که تا 18 ساعت در روز بازی میکرد، دانیل تصمیم گرفت که انتقام بگیرد.
به گفته دادستان، والدین دنیل بازی را در یک جعبه قفل شده در همان کمد نگه داشتهاند که پدر یک تفنگ دستی 9 میلی متری نگه میداشت. یک شب، دنیل کلید پدرش را پیدا کرد و به داخل کمد رفت تا هم بازی و هم اسلحه را به دست آورد. سپس وارد اتاق نشیمن جایی که پدر و مادرش نشسته بودند شد و به والدینش گفت: "اگر چشمانتان را ببندید، یک سورپرایز برای شما دارم." با تصور اینکه این نوجوان قصد عذرخواهی برای اقدامات قبلی خود را دارد، هر دو به دستور او عمل کردند و بلافاصله مورد اصابت چندین گلوله از ناحیه سر قرار گرفتند. مادرش فوت کرد و پدرش به شدت مجروح شد.
سپس به پدرش گفت: «سلام بابا، این اسلحه شماست. آن را بگیر»؛ دنیل میخواست بهگونهای صحنهسازی کند که پدرش قاتل است و بعد از قتل خودش را کشته است.
پرونده پنجم: خانوده نهمیا گریگو
در ژانویه سال 2013، نهمیا گریگو پانزده ساله والدین و سه خواهر و برادر خود را در نیومکزیکو به قتل رساند. این نوجوان دو هفته قبل از انجام قتلها، زمانی که از مادرش ناراحت شد، شروع به برنامهریزی برای قتلها کرد.
وقتی پلیس از او بازجویی کرد، سرد و بیاحساس بود، تا اینکه از او در مورد بازیهای ویدئویی که انجام میداد پرسیدند. زمانی که به او فرصت داده شد درباره «Modern Warfare» و «GTA» با مقامات صحبت کند، خوشحال شد. گریگو مشکلی نداشت که به مقامات گزارشی گام به گام از وقایع رخ داده ارائه دهد. بر اساس اظهارات وی، او ساعت 1 بامداد مادرش را در خواب به قتل رسانده و سپس تصویری از مادر مرده خود را برای دوست دخترش پیامک کرده است. پس از اولین قتل، گریگو برادر و دو خواهر خود را که نه، دو و پنج ساله بودند، کشت. وقتی پدرش ساعت 6 صبح بعد از تمام شدن شیفت وارد خانهاش شد، گریگو او را نیز به قتل رساند. او سپس ساعت 8 صبح با دوست دخترش ملاقات کرد و در کلیسایی که پدرش زمانی در آن کشیش بود شرکت کرد و به مردم گفت که خانوادهاش مردهاند.
پرونده ششم: پلیسی که تلاش کرد دوین مور را بازداشت کند
در ژوئن سال 2003، دوین مور 18 ساله توسط افسران پلیس فایت، آلاباما، پس از اینکه در ساعت 3 صبح در یک وسیله نقلیه سرقتی خوابیده بود، از خواب بیدار شد. در عرض چند ثانیه، دوین مور موفق شد یک گلاک-23 کالیبر 40 را از غلاف یکی از افسران خارج کند و شروع به تیراندازی کرد. او به سر دو افسر و یک مامور تیراندازی کرد و سپس با ماشین پلیس متواری شد. او ساعاتی بعد دستگیر شد و این جمله را گفت: «زندگی مانند یک بازی ویدئویی است. همه باید یه وقتایی بمیرن» ظاهراً دوین مور چهار ماه قبل از قتل، بازی ویدئویی Grand Theft Auto را خریداری کرده بود و این بازی را شبانه روز انجام میداد.
در نهایت
همانطوری که از پروندههای بالا مشخص است هیچ عقل سلیمی نمیتواند تمام تقصیر یا حتی اکثر تقصیر را به گردن مدیوم ویدئوگیم بیاندازد. من به عنوان یک گیمر و فردی که تقریبا تمام کودکیاش را با این سرگرمی گذرانده است بدون جهتگیری و کاملا منطقی میگویم که مقصر شمردن این فرم از سرگرمی باعث میشود مشکلات ریشهایتر را نیابیم. نیافتن دلایل ریشهای به حل نشدن مشکلات ریشه افرادی که پتانسیل قتل دارند منجر میشود و نهایتا نه تنها اینگونه جنایات کاهش نمییابد بلکه بیشتر هم میشود.
آیا در این قتلها و تیراندازیها ویدئوگیم عاملی موثر بوده؟ بله!
آیا تنها عامل ویدئوگیم بوده؟ خیر. احتمالا کوچکترین عامل بوده!
صحبت من این است که اگر واقعا به دنبال حل شدن مشکل خشونت انبار شده در نوجوانان هستیم، بیایید دلایل اصلی آن را بررسی کنیم. بیایید عقدههایی که از کودکی در آنها کاشته شده را بررسی کنیم، بیایید دلایل بالارفتن افسردگی و جامعهگریزی در نوجوانان و جوانان را بررسی کنیم؛ چه بسا هنگامیکه رسانههای بزرگ شما در حال بررسی کوچکترین عامل موثر در رفتارهای خشونتآمیز هستند، چندین نفر که انگیزه و پتانسیل قتل را به دلایلی به جزء ویدئوگیم در خود میبینند از زیر رادار بررسیهای نهچندان تخصصی و حتی نهچندان عقلانی شما بگذرند.
این بحث را با آماری که برای خودم بسیار جالب بود تمام میکنیم و حرف اضافهای نمیزنم شما خودتان هرگونه میخواهید برداشت و قضاوت کنید.
طبق مقاله منتشر شده از Psychiatric Times در سال 2014، به ازای هر 1 درصد افزایش فروش ویدئوگیم، میزان جرایم خشونتآمیز 0.03 درصد کاهش یافته است. یعنی هرچه افراد بیشتری به این سرگرمی روی آوردند، جرایم خشن جامعه کمتر شده است. برای مطالعه "رابطه بازیهای ویدئویی و خشونت در دنیای واقعی" اینجا کلیک کنید.
پوریا یعقوبی
شما هم میتوانید در مورد این کالا نظر بدهید
برای ثبت نظرات، نقد و بررسی شما لازم است ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
افزودن نظر جدید